خراب و خرد
و ره گم کرده و بی سايبان ، کوچه
سر الفت
ندارد با عبور مردمان کوچه
به دنبال
کسی سر در سکوت ساليان برده ست
به خود می
پيچد از حرفی که دارد بر زبان کوچه
کسيکه
انتظارش دير کرده قرن های قرن
چقدر از دوری
اش خميازه دارد در دهان کوچه
نه با خورشيد
می خندد نه با مهتاب می رقصد
زمينگير است
و گويی قهر با هفت آسمان کوچه
سفرها از خيابان
رو به سويش باز می گردند
ولی از آن
مسافر ... نه ... ندارد يک نشان کوچه ...
دوباره
جمعه آمد کوچه ی بی تاب می گريد
برای ديدن
موعود ازين کوچه به آن کوچه
سودابه
مهيجی
:: برچسبها:
سودابه مهیجی ,
خراب و خرد و ره گم کرده و بی سایبان کوچه ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر درباره امام زمان ,
اشعار مهدوی ,
اشعار مذهبی ,
شعر برای امام زمان ,
شعر در وصف امام زمان ,
اشعار درباره امام زمان ,
شعر برای حضرت مهدی ,
قائم ,
منتظر ,
شعر امام زمان ,
اشعار در وصف صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 320