چقدر چشم
به راهت شده ام بلکه بيايی ؟
مثل ديوانه
شده " اينقده" پرسم که کجايی ؟
آخر ای
دوست سفر " اينقده "در کام تو زيباست
که تو را
حيف شود دل نکنی زود نيايی ؟ا
اين صدا می
شنوی هِق هِق قلبم شب جمعه ست
چقدر صبر
کنم ندبه بخوانم به هوايی
به خدا عمر
کفايت نکند اين همه دوری
استخوان
های مرا خُرد کند بار جدايی
"خُب"
اگر خانه ی ما قابلتان نيست به جايش
(( اين
توانم که بيايم در کويت به گدايی ))
|
امتياز مطلب :
|
تعداد امتيازدهندگان :
|
مجموع امتياز :
:: ادامه مطلب ...