وقتی دوباره پُر شده از بُت جهانمان
شرک است، ذکر نام خدا بر لبانمان!
اهريمنانه باعث شرمِ خدا شديم
گُم باد،از صحيفه ی عالم، نشانمان
نفرين به ما، به خاطر يک لقمه بيشتر
وا شد به سوی هر کس و ناکس، دهانمان
تير و کمان، به دست گرفتيم تا مباد
غرق پرندهها بشود آسمانمان
در فکر طرح وسوسه ی سيب ديگریست
شيطان، هم او که جا زده خود را
ميانمان
وقت حضور توست، مخواه آخرين اميد
بی قهرمان تمام شود اين داستانمان
مسلم محبی
:: موضوعات مرتبط:
:: برچسبها:
مسلم محبی ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر درباره امام زمان ,
منجی ,
مهدی ,
صاحب الزمان ,
اشعار مهدوی ,
اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 105