دارند خواب
ِ تازه می بينند گلدان ها
گرد و غبار خويش را شستند ايوان ها
شايد تو می
خواهی بيايی بی خبر چونکه ...!!!
از صبح
دارد می پرد پلک ِ خيابان ها
پُر کرده
ذهن کوچه ها را نم نم باران
مسحور
چشمان توأند آيينه بندان ها
عطرِ تنِ
گلبرگ ِ باران خورده می آيد
مست و خمار
قمصراند از صبح کاشان ها
عطر تو
پيچيده درآبادی که اينگونه
تسبيح
گردان ِ بهارند آسيابان ها
دريا
تماشايی شده قوها غزل خوانند
بی شک
ازآرام تنت خوابيده طوفان ها
وقتی تمام
فال های قهوه يکسانند
خواب تورا
ديدند ديشب کل ِ فنجان ها
وقتی رديف
اند استکان ها خوب می دانند ...
مهمان تازه
می رسد از راه گلدان ها
سيد مهدی
نژادهاشمی
:: برچسبها:
سید مهدی نژادهاشمی ,
دارند خواب تازه می بینند گلدان ها ,
اشعار مهدوی ,
گرد و غبار خویش را شستند ایوان ها ,
شعر آیینی ,
شعر مهدوی ,
شعر مذهبی ,
شعر برای امام زمان ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر برای حضرت مهدی ,
مهدی ,
منجی ,
شعر در وصف امام زمان ,
شعر امام زمان ,
شعر برای صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 10
|
مجموع امتياز : 50