پلکی
بزن مولا ! که ایمان جان بگیرد
تا
در زمین ، بارانی از قرآن بگیرد
ای
مهر عالمتاب خوبی ! جلوه گر شو
تا
عشق در روی زمین سامان بگیرد
پلکی
بزن تا دشت ها گندم برقصند
بوی
طراوت بشکفد ، باران بگیرد
پلکی
بزن تا غنچه ها شبنم بخندند
باغ
از بهار خنده ی گل ، جان بگیرد
پلکی
بزن تا ریشه های شب بخشکد
تا
صبح صادق ، عمر جاویدان بگیرد
ایمان
به فصل سرد ؟ هرگز ، تا تو هستی
هرگز
مبادا فصل یخبندان بگیرد
از
دیو و دد ، مولا ! ملولم ، جلوه گر شو
تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد
مولا
! بهار خنده ات را منتشر کن
تا فصل سرما
در زمین پایان بگیرد
رضا
اسماعیلی