باب دل : مجموعه اشعار مهدوی

می آيی از آن دورهـا می دانم اين را

پُرمي کنی از عــدل، دامان زميـن را

در انتـــظار گامهايت می کنم فــــرش

اين دل، دل شيدايی بی بغض وکين را

ســـر می نهم بر شانه هايت تا بيايی

تسکين دهی يک لحظه اين جان حزين را

موعود من کی خواهی آمد؟ می شمارم

تا آن زمان اين لحظه های واپسين را

وقتی بيايی مهــربان ازشوق ديــدار

بر خاک درگاه تو می سايم جبين را

در ظهر يک آدينه می گويند ای خوب

می آيی و فرياد خواهی کرد دين را

می آيی وشمشير سرخ عدل دردست

امضا کنی آن وعده های راستين را

از ريشه می گويند خواهی کند ای مرد

در لحظه ی موعــــود نســل ناکثين را

سيد علمدار ابوطالبی نژاد