در آتش مهجوری، می سوزم
و می سازم
با درد و غم دوری، می
سوزم و می سازم
شمع شب تنهایم، از عشق
تو رسوایم
چون عاشقِ رنجوری، می
سوزم و می سازم
با دیده ی پُر شبنم، در
شهـر سیاه غـم
از غُصّه ی بی نوری، می
سوزم و می سازم
مانند جوان مُرده، چون
لاله ی پژمرده
بِنشسته لب گوری، می
سوزم و می سازم
شرمنده ام از کارم، از
چشم گـنهکارم
پنهانی و مستوری، می
سوزم و می سازم
والایی و من پستم،بر
دامن تو دستم
چون وصله ی ناجوری، می
سوزم و می سازم
حمیدرضا گلرخی
با تشکر از دوست عزیزی که این شعر را ارسال فرمودند
:: برچسبها:
حمیدرضا گلرخی ,
در آتش مهجوری می سوزم و می سازم ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر امام زمان ,
شعر برای حضرت مهدی ,
شعر مهدوی ,
شعر مذهبی ,
شعر برای صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 6
|
مجموع امتياز : 170