كسی
می آيد از آن سوی اين صحرا غريبانه
كه
زلف عنبر افشانش پريشان است بر شانه
نگاهش
مضطرب در هر طرف انگار می پرسد
پرستويی
مهاجر را كه كوچيدهست از لانه
و
گويی باز می جويد نشان خانهای را كه
فقط
ماندهست تلی خاك و خاكستر از آن خانه
ولی
من ماندهام اينجا و داغ آرزوهايم
كه
بفشارد كسی دستان سردم را صميمانه
كسی
می گريد و رد می شود آرام و آهسته
غبار
آلوده طوفان می وزد اطراف ويرانه
زهره
صديق
:: برچسبها:
زهره صدیق ,
کسی می آید از آن سوی این صحرا غریبانه ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر درباره امام زمان ,
اشعار مهدوی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 180