سلام ای که
تو را گريه ميکنم شب ها !
خلاصه ی
همه ی حرف ها و مطلب ها!
خدا اجازه
به شب داده است با اين شرط
که صبح
سجده بيارند بر تو کوکب ها
چگونه وصف
کنم انتظار را آقا؟
توان
گفتنشان نيست اين مرکب ها
ز پشت ابر
برون آ ! بتاب زلفت را
که کنج
لانه ی خود کز کنند عقرب ها
تويی دليل
بقای زمين سرگردان
که نظم
داده به اين جمع نامرتب ها
که نقطه ای
شده ای ماورای مرگ و حيات
که می رسند
به هم کفرها و مذهب ها
برای ديدن
حسن تو واشده هر چشم
به اذن
توست که وا می شود ز هم لب ها
به
انتظارتو اين راه ها درست شده
برای آمدنت
زين شده ست مرکب ها
به عشق
توست جهان بر مدار می گردد
به شوق
توست اگر صبح ميشود شب ها
رسيده هرم
نفس های تو به اين اقليم
که باز از
هيجان شعله ور شده تب ها
رسيده است
به دل هايمان شميم شما
که فارغيم
از اين اسم ها و منصب ها
غزل تمام
شد و باز آخرش خالی ست
در انتظار
تو هستند اين مخاطب ها...
سيد مهدی
موسوی
:: برچسبها:
سید مهدی موسوی ,
سلام ای که تو را گریه میکنم شب ها ,
مجموعه اشعار مهدوی شعر امام زمان ,
اشعار مذهبی ,
شعر مهدوی ,
شعر در وصف صاحب الزمان ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 177