باز
برخیز و بر این کوچه گل افشانی کن
تیغ
بردار و بیا نیّت قربانی کن
نوبت
توست هلا تیغ دودم را بردار
اندکی
سیر در این عرصه ی طوفانی کن
در
سکوت تو چه اسرار عظیمی است، بیا
روح
دریا شو و چون موج رجز خوانی کن
مثل
یک شاخه به رقص آی در آغوش بهار
جلوهای
تازه در این محفل عرفانی کن
خاك
در زیر قدمهای تو خورشید شود
آفتابی
به من شبزده ارزانی کن
انهدام
من و دل شرط وفاداری نیست
از
من و دل، تو بیا رفع پریشانی کن
روی
اندیشه بدین سوز بگردان، نگهی
سمت
این خانه و این وسعت ویرانی کن
سیمین
دخت وحیدی