غروب جمعه دلم بوی يار می گيرد
افق افق دل من را غبار می گيرد
نه با زيارت ياسين دلم شود آرام
نه با دعای سماتم قرار می گيرد
نوای ندبه صبحم هنوز ورد لب است
که نغمه عشراتم به بار می گيرد
دل صنوبريم زين هوای مه آلود
نه از فراق که از انتظار می گيرد
قسم به عصر که خسران قرين انسان است
مگر هر آنکه دانش خود را به کار می
گيرد
بدان که دلبر ما جان برای ياری خويش
در اين ديار هزاران هزار می گيرد
به گوش منتظران گو که صبح نزديک است
اگر چه شب ز رفيقان دمار می گيرد
جمال يار چو خورشيد عالم افروز است
حجاب نفس تو را زان نگار می گيرد
تمام دلخوشيم يک نگاه کوچک اوست
ز چيست يار من از من کنار می گيرد
اگر که يار نخواهد به جلوه غم ببرد
دل زهير چو شبهای تار می گيرد
زهير دهقانی آرانی
:: برچسبها:
زهیر دهقانی آرانی ,
مجموعه اشعار مهدوی ,
شعر درباره امام زمان ,
اشعار مذهبی ,
|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 320